شماي كلي مباحث آتي
در آنچه خواهيد خواند، اگرچه موضوعات زيادي مورد بحث و بررسي قرار گرفتهاند، ولي همة آنها، پيرامون چند موضوع كلّي زير سخن ميگويند كه آنها را در دو بخش عمده تنظيم نمودهام:
بخش اوّل: هويّت قرآن در باور غير معصومان.
در اين بخش، براي پرسشهاي زير، پاسخهايي خواهيد يافت:
الف: صاحب نظران، قرآن پژوهان، و مفسّران، براي اين كتاب آسماني چه تعريفي دارند؟
ب: بر اساس تعاريف ارائه شده، [درست يا نادرست] نسبت ما با قران چه نسبتياست؟
ج: بر پاية اين تعاريف، آيا قرآن نياز به تفسير و مفسّر دارد يا خير؟
د: اگر قرآن نيازمند تفسير و مفسّر است، چه كسي ميتواند مفسّر آن بوده و تفسيري از آن ارائه دهد كه منعكس كنندة ارادة خدا از كلمات و آيات اين كتاب هدايت باشد، و ما را در بيراهههاي اوهام خود، گرفتار نسازد؟ و اگر نيازمند مفسّر نيست، چرا به تفسير آن نشستهايم؟
هـ: مأخذي كه مكلّفيم براي گرفتن تكاليف خويش به آن رجوع كنيم، كدام است؟ قرآن صامت يا قرآن ناطق؟
و: تفاسيري كه در طول قرون متمادي از قرآن ارائه شده است، چه مقدار ارزش تفسيري دارند؟ و آيا ميتوان آنها را تفسير ناميد؟
بخش دوّم: نزاع مهتديان در كتاب هدايت !
در اين بخش، براي پرسشهاي زير، پاسخهايي خواهيد يافت:
الف: تفسير قرآن ذيل كداميك از احكام تكليفي جاي دارد؟
ب: آيا در جواز و صلاحيّت تفسير، دارا بودن مقام تخاطب شرط است يا خير؟
ج: آيا در حجّيّت ظواهر قرآن، مقام تخاطب شرط است يا خير؟
د: حربة بناي عقلا در مبحث حجّيّت ظواهر قرآن، تا چه اندازه كاربرد دارد؟
هـ: مطلوب و هدف خدا از نزول قرآن چيست؟ هدايت واقعي، يا رفع تكليف؟
و: با تفسير غير معصوم، آيا مطلوب خداوند از نزول قرآن محقّق خواهد شد؟ و بهطور كلّي، برداشتهاي مفسّران، تا چه حدّي با مطلوب و ارادة خدا مرتبط است؟
ز: با ارائه و تحليل يك نمونه از تفسير سورة حمد، به چه نتيجهاي ميرسيد؟
اميد است شما خوانندة گرامي، تا پايان راه، با سعة صدر و حوصله و دقّت، و به دور از هرگونه عجله و پيشداوري، با من همراه باشيد. تا در كنار هم، به نتيجهاي مطلوب، نائل شويم. انشاءالله.
چند يادآوري:
* نوشتة حاضر، مجموعهاي است از گفتگوهاي استدلالي، و نقضهايي در مباني كلّي مفسّران.
* بحث روايي، و بررسي رواياتي كه در مباحث قرآني، به عنوان روايات متعارض مطرحاند، و براي جمع بين آنها، نظرات مختلفي ارائه شده است، و نيز بررسي جزئيّات استدلالهاي طرفداران تفسير، فرصت و موقعيّت ديگري را طلب ميكند.
* رواياتي كه در اين مجموعه ذكر شده، براي نمونه است. شما با مراجعه به كتب روايي، به تواتر و يا تظافر و فراواني آنها يقين خواهيد كرد.
* با درنظر گرفتن اطّلاعات عمومي خوانندگان، تلاش كردهام تا مباحث مجموعه، با بياني سهل و ساده ارائه شوند. به همين دليل گاهي اوقات، به جاي يك اصطلاح نامأنوس، از يك يا چند جمله استفاده نمودهام. ولي در برخي اوقات، نوع بحث، از سنگيني ذاتي برخوردار است و نيازمند اطّلاعات گستردهاي بوده، و دقّت بيشتري را طلب ميكند. مانند بحثهاي: «عرضة روايت به كتاب» و «حجيّت ظواهر قرآن».
اميدوارم خوانندگان عزيز، با دقّت و حوصلة بيشتري، مباحث مطرح شده را دنبال كنند و نارسايي نوشتاري را بر من ببخشند
و السّلام
نظرات شما عزیزان: